حسین وش

1

 

کتاب سه رن چشمه لر چاپ شد
مجموعه اول باباتی های ترکی رایج  در کردستان
گرداوری و تنظیم حسین وش
برگردان اشعار به نظم فارسی : مهدی جاویدان
قیمت : 3 هزار تومان
استانهای پخش: تهران – آذربایجان – کردستان
عزیزان قروه ای برای خرید این کتاب با شماره زیر تماس بگیرید
09183707425  جاویدان
محل فروش کتاب در شهر سریش اباد : میدان شهدا مغازه های اقای رامین کمال ابادی و اقای معین طالبی

قسمتهایی از متن کتاب

 

آقاشدا بولبول اُوینار

آغلاما رَنگیم سُولار

سیزی قاپِیِز گورَندَه

منیم اُورَگیم دُولار

 

بلبل به سر درخت جا می‌گیرد

زردی به رخم ز گریه جا می‌گیرد

هرگاه که درب خانه ات می‌بینم

این حنجره را بغض فرا می‌گیرد

 

 

 

دوار اُوسته قوش منم

کیش دِیَرَی اُوش مَرَم

عالم گیرسَه طوفانا

من یارمنان گِشمِرَم

 

گنجشک نشسته روی دیوار منم

عاشق به غمت ای گل بی خار منم

در کل جهان اگر وزد طوفانها

تا آخر عمر، طالب یار منم

 

 

 

 

آی گِدَر باتان یِرَه

مَلَک لَر یاتان یِرَه

قیز سَن قوربان اُولیدی

عمو اُوغلو یاتان یِرَه

 

چندی است که ماه بدر را خواب گرفت

در خوابگه فرشته بیتاب گرفت

دختر توشوی فدای آن بستر که

اندام پسر عمو به مهتاب گرفت

 

 

 

 

حیاطیزدا اُوزوم وار

قِلاسِندا سُوزُوم وار

بیر حیاطدا اُوچ باجی

کوچوگوندَه گُونوم وار

 

انگور حیاط خانه، میخانه‌ی دل

هر حبه‌ی آن گوهر یکدانه‌ی دل

در خانه سه خواهرند زیبا و ملیح

آن خواهر کوچک است دردانه‌ی دل

 

 

 

 

گیدرم نانِوایا

باشی تُوتما هَوایا

سَن که منی آلمادی

روژی اُولسو خودایا

 

نان را که به تخته نانوا پاره کند

در مسلک عاشقانِ آواره کند

از اینکه مرا خواستگاری نکنی

یارب که خداوند تو را چاره کند

 

 

محرم سال 88 بود که با جمعی از دوستان بیرون بودیم نزدیک میدان ولیعصر که شدیم صف نذری از دور نمایان بود به اصرار یکی از دوستان ما هم وارد صف شدیم . زندگی دانشجویی همینه دیگه روزهایی که تعطیل رسمی بود به ما غذا نمی‌دادند ما هم از ناچاری چند دقیقه ای رو منتظر تو صف ایستادیم . خلاصه بعد از چند دقیقه ای داشتیم به میعادگاه نزدیک می‌شدیم. دو سه نفر جلوتر از ما یه خانمی با بچه ی دو سه سالش که تو بغلش بود ایستاده بود . نوبت اون خانم شد یه نذری بهش دادن

خانومه گفت اگه میشه یه نذری هم به بچم بدید

اقایی که اونجا وایساده بود گفت چند سالشه

خانمه گفت سه سالشه

اقاهه گفت به زیر شش سال نذری نمیدیم  برو خانم ملت منتظرن وای نستا اینجا

من از حرف این اقاهه خیلی ناراحت شدم چون با کارش داشت دین رو به زیر سوال می برد البته از این دسته ادمها الان کم نیستن که به اسم دین حتی ادم هم میکشن

غذا رو که گرفتیم رفتم که به اون خانومه بدم هر کاری کردم قبول نکرد

خلاصه به خاطر این جریان خیلی اعصابم بهم ریخته بود . موقع هایی که اعصابم خراب میشد همیشه می‌رفتم سراغ سنتور چون فقط ساز می‌تونست ارومم کنه اما الان محرم بود و اگه می‌خواستم ساز بزنم به جرم محاربه با دین از دانشگاه اخراجم می‌کردن.

خلاصه اینکه برای اینکه یه ذره آروم بشم شروع به نوشتن شعر کردم و این شعرو نوشتم

امیدوارم خوشتون بیاد

نظر هم یادتون نره

 


 

شب بود هوا سرده و تاریک

در گوشه‌ی یک کوچه‌ی باریک

 

دیدم که جماعت همه جمعند

چون شاپرکان به دور شمعند

 

بر کول  و سر هم بپریدنند

زد داد یکی که نذری می‌دند

 

از دور صدایی آمدم گوش

افکند درون من به صد جوش

 

نذری ندهید به زیر شش سال

این قانونه تصویب شده امسال

نذری نمی‌دیم به زیر شش سال

حتی اگه در بیاورد بال

 

یعنی چه به بچه شام نمیدیم

همچین چیزی رو ما که ندیدیم

 

گفتم حاج اقا گل به جمالت

قربون سرت ریشت و یالت

 

اینجا مگه مدرسس عزیز جون

پمپ بنزینه یا که صف نون

 

رای که نمی‌خواد بده گلابی

ببینم حاج آقا نکنه که خوابی

 

واکسن هپاتیته یا قطره

داروسازی یا ساختن عطره

 

زن گرفتنه صیغه یا عقده

پول شمردن از وجه های نقده

 

مگه خواسته بگیره وام مسکن

کپی خواسته بگیره عکس یا اسکن

 

فکر کنم که ربط نذری با سن

بودش مثل ربط بلبل و جن

 

نذری نمی‌دیم به زیر شش سال

این قانونه تصویب شده امسال

نذری ندهید به زیر شش سال

حتی اگه باشه پسر زال

 

نمی‌دونم چرا بچه تو اون شب

نتونست بزنه به اون غذا لب

 

شاید بچه بود دعا بلد نیست

قاطی می‌کنه فرق یک و بیست

 

یا گفته خدا که زیر شش سال

چون بچن و می رن زودی از حال

 

اصلا جزو ادما نمی شن

چون بچن اونا بدون ریشن

 

یا شاید هم اون نداره دندون

نذری بخوره می شه لباش خون

 

شاید اگه سنش باشه بیشتر

اجر و ثواب اون می‌شه پیشتر

 

یا داره ضرر غذا برایش

بره شیر بخوره بچه به جایش

 

شاید و یا شاید و شاید

پاسخ رو بدی اینجوری باید

 

نذری ندهید به زیر شش سال

این قانونه تصویب شده امسال

 نذری نمی‌دیم به زیر شش سال

چه کور باشه چه کچل و لال


چاپ کتاب

چاپ کتاب ارزانتر از همه جا

سلام و عرض ادب خدمت شما فرهیخته گرامی ( لطفا این قسمت را مطالعه بفرمایید)

انتشارات سخنوران با مجوز رسمی  از وزارت فرهنگ و  ارشاد اسلامی به شماره ثبت ۹۱۸۹ و چاپ بالغ بر هزاران عنوان کتاب تجربیات ارزشمند خود را در این زمینه در اختیار عزیزانی که می خواهند آثار خود را   به کتاب تبدیل کنند قرار می دهد. شما با مطالعه مطالب این سایت اطلاعات کاملی در زمینه چاپ کتابتان کسب کنید.

قابل توجه نویسندگان گرامی: ما کتابهای شما را با کمترین هزینه ممکن برایتان چاپ خواهیم کرد برای اثبات این گفته ی ما شما می‌توانید از  انتشارات مختلف در سراسر ایران استعلام قیمت بگیرید.

* نکته: اگر وقت کمی دارید و می خواهید خلاصه ای از روند چاپ کتاب، تبدیل پایان نامه به کتاب، و نحوه ی قرارداد و بقیه ی مراحل چاپ کتاب دارید بهتر است در قسمت بالا روی سه کادر دایره ای کلیک کنید تا با جزئیات کار و فرایند چاپ کتاب بیشتر اشنا شوید.
* در صورت نیاز به هر گونه مشاوره در زمینه چاپ کتاب، استخراج کتاب از پایان نامه، نگارش کتاب، صفحه ارایی کتاب و … میتوانید از راه های زیر با ما ارتباط برقرار کنید

آدرس دفتر انتشارات: تهران – خیابان کارگر شمالی- بعد از خیابان ادوارد برون – پلاک ۱۴۰۷
( لطفا قبل از حضور در دفتر انتشارات از طریق تماس تلفنی با شماره زیر با ما هماهنگ کنید – حضور شما در انتشارات مایه افتخار ماست)

شماره تماس:   ۰۹۱۸۳۷۷۵۳۳۴    حسین وش
پست الکترونیک ( ایمیل ) :

hoseinvash@yahoo.com
hoseinvash@gmail.com

چاپ کتاب

نویسنده جوان قروه ای از خودش می گوید؛گروه : فرهنگی

هر کجا احساس کنم نیاز به نوشتن دارد، قلم به دست می گیرم/حسین، نویسنده ای با 20 اثر چاپ شده

هر کجا احساس کنم نیاز به نوشتن دارد، قلم به دست می گیرم/حسین، نویسنده ای با 20 اثر چاپ شده

شاعران و نویسندگان سرمایه های جاودان یک سرزمین هستند، ما نیز بر ان شدیم تا با یکی از سرمایه های بزرگ کردستان دیدار و گفتگویی داشته باشیم.

به گزارش کُردتودی، به نقل از سراب خبر، حسین وش شاعر و نویسنده ای است که در طول مدت زمان کوتاهی موفق شد در شهرستان قروه و حتی در سطح استان و کشور خود را به دنیای علم و ادب معرفی نماید و توانایی های خود را نمایان کند.

کتاب ها و مقاله های وش این روزها در اکثر کتاب فروشی های معتبر سطح کشور به فروش می رسد و این منابع مرجع بسیاری از دانشجویان سطح کشور شده است.

از شما همراهان صمیمی دعوت می شود خواننده گفتگوی خبرنگار ما و حسین وش باشید.

حسین جان از خودت بگو و اینکه چطور شد وارد وادی ادبیات شدی؟

سال 87  بود که با قبولی در  کنکور وارد دانشگاه شهید بهشتی شدم و در رشته ی  کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی مشغول به تحصیل شدم. رشته ی ما یه طوری بود که کلا به تحقیق و پژوهش ربط داشت و خب همین باعث شد که من از همون اوایل شروع به نوشتن کنم .

به دلیل علاقه فراوانی که به موسیقی داشتم اولین مقاله ای که نوشته بودم در زمینه ی موسیقی بود و استادم خانم اعظم شاهبداغی وقتی مقاله رو دید گفت که حیفه این مطالب به صورت مقاله باشه و بهتره که کتابش کنی . نوشتن کتاب اولش یه خورده سخت به نظر می اومد اما وقتی شروع به نوشتن کردم خودمم نفهمیدم که کتاب کی به پایان رسید و چاپ شد.

الان نزدیک به 20 جلد کتاب نوشتم که البته  همشون چاپ نشدن و بعضی ها در دست چاپ هستن.

کتاب حسین وش

بهترین کتابی که تا حالا نوشتی به نظر خودت کدوم کتابه؟

بهترین کتابی که خودم دوست دارم کتاب موسیقی و علم پزشکی هست این کتاب زیر نظر استاد مجید کیانی نوشته شده و الان در دست ویرایش هست یک کتاب 800 صفحه ای  در حوزه ی  موسیقی محلی، دستگاه های موسیقی ایرانی، موسیقی محلی، سازهای ایرانی و کارکردهای پزشکی موسیقی.نوشتن این کتاب نزدیک به 5 سال زمان برده اما هنوزم کامل نشده.

بیشتر سعی داری در چه موضوعی کتاب بنویسی؟

 اولین مبحثی که در نوشتن کتاب رعایت میکنم اینه که به اون موضوع علاقه داشته باشم . بیشترین زمینه هایی که دوست دارم در رابطه با ان کتاب بنویسم  هنر درمانی و قران پژوهی هستش.

کتاب حسین وش

تا حالا موفق شدی مقام خاصی در جشنواره ها به دست بیاری؟
دو تا از کتابهایی که نوشتم در جشنواره های کشوری برگزیده و شایسته تقدیر شدن
کتاب قران و علوم پزشکی که کتاب برگزیده جشنواره قرانی دانشجویان و کارکنان علوم پزشکی کشور شد همچینی کتاب کلید بهشت که کتاب شایسته ی تقدیر در جشنواره کشوری نیایش قلم در سال 93 شد .

 هدفت از نوشتن چیه؟

هر جا که احساس کنم تو اون زمینه مطالب خیلی کمه شروع به نوشتن میکنم البته کتابهایی که اویل مینوشتم به این مسئله دقت نمیکردم ولی الان سعی میکنم کلا وقتی شروع به نوشتن کتابی کنم که واقعا در اون زمینه نیاز باشه  یا در اون زمینه کتابی نباشه یا اگه هست یه نقصی داشته باشه بتونم اون نقص را کاملتر کنم . مثلا آخرین کتابی که توسط یکی از دوستام به نام اقای مهدی جاویدان نوشتیم کتاب بایانی های محلی ترکی رایج در کردستان هستش . جمع اوری این بایاتی ها نزدیک به 4 سال طول کشیده از اغلب شهرها و روستاهای ترک زبان منطقه کردستان ( استانهای کرمانشاه، همدان،زنجان، کردستان) .

کتابهای قبلی که در این زمینه بود خیلی خسته کننده بود و فقط برای کسانی که ترک زبان بودند قابل استفاده بود اما ما در این کتاب اومدیم ترجمه ی اشعار رو هم به نظم فارسی نوشتیم و این باعث شد که این کتاب برای افراد با سایر گویش ها و زبانها هم جالب باشه
برای مثال یک نمونه از شعرو براتون میارم
داما   گیدِه گُوو تُووُخ

کیش دِدِم یارام یُووُخ

گَلده هامّنِی   یاره

گَلم َ ه ‌ دِه باشِه سُووُخ

ترجمه
 در بام مثال مرغ آبی رنگی

مضراب غمش به دل زند آهنگی

معشوق همه جهانیان آمد و من

برسیم فراق می زنم لاچنگی

به نظر تو میشه در بخش شعر های کردی هم چنین کاری رو انجام داد؟

من توصیه ای که دارم اینه که در زمینه ی ترانه های فولکلور کردی هم یک نفر بیاد این کارو بکنه چون الان متاسفانه چه زبان کردی و چه زبان ترکی در منطقه ی خودمون در حال نابودی هستش. البته من کتاب دیدم که اهنگ های فولکلور رو جمع اوری کردن ولی به نظرم بهتره ترجمه این اشعار هم به نظم باشه نه به نثر تا برای مخاطب هم جالب باشه .

یکی از کتاب های موفق تو کتاب ادبیات به سبک کامیونی بود، در ارتباط با این کتاب توضیح بده
تقریبا از دوران دبیرستان علاقه ی خاصی به جمع اوری مطالبی که پشت ماشین ها یا روی دیوارها یا روی پول و … نوشته شده بود ،داشتم. همین باعث شد که تصمیم گرفتم کتاب ادبیات به سبک کامیونی رو بنویسم و به مرور زمان کاملش کنم. شاید چند سال دیگه خبری از نوشته های روی کامیون ها نباشه هر چند الانم خیلی کم شده و نوشته ها خیلی کوچیک در جاهایی از ماشین نوشته میشه که دیده نشه .

کتاب حسین وش

این کتاب دو بار چاپ شده و هر بار هم خیلی زود به فروش رفته در چاپ سوم، با اضافه شدن مطالب جدید، کتاب به صورت دو جلدی خواهد شد .

از حسین وش به خاطر وقتی که در اختیار ما قرار داد سپاسگزاریم.

در ادامه شما می توانید با آثار چاپ شده حسین بیشتر آشناشوید:

 ·        وش، حسین (1391). تاثیر موسیقی بر بهبود بیماریها (زیرنظر اعظم شاهبداغی). تهران: رازنهان
·        وش، حسین (1391). قران و علوم پزشکی. تهران: سروش. (رتبه اول در جشنواره قرانی دانشجویان کشور-91)
·        وش، حسین (1392). ادبیات به سبک کامیونی. تهران: رازنهان . چاپ اول
·        وش، حسین (1393). ادبیات به سبک کامیونی. تهران:شبکه اندیشه . چاپ دوم
·        وش، حسین (1392). نکته برای مدیریت حماسه‌ی اقتصادی و سیاسی (با همکاری حجت‌الله اسدی). تهران: رازنهان .
·        وش، حسین (1392). با هم بخندیم ، به هم نخندیم . تهران: رازنهان
·         طهماسبی، حمیده، وش حسین (1393). قارچهای جنگلی سیاهکل – دیلمان. تهران: رازنهان.
·        خواص درمانی گیاهان و میوه های قرانی: تهران: سخنوران
·        کلید بهشت: بررسی نماز از بعد پزشکی و اجتماعی: تهران ، ستاد اقامه نماز (کتاب شایسته تقدیر در جشنواری سراسری نویسندگان جوان نیایش  قلم93)
·        حسین وش، زیر نظر استاد مجید کیانی موسیقی و علم پزشکی. در دست چاپ. تهران: موسسه سرو ستاه
·        دنیای قارچهای جنگلی. در دست چاپ نویسندگان : دکتر عیسی جرجانی، حمیده طهماسبی، حسین وش/ گرگان : انتشارات دانشگاه گرگان (در دست چاپ)
·        محمد قنبری، حسین وش(1393). دارورسانی هدفمند با نانو ذرات مغناطیسی. نویسندگان، تهران : رازنهان
·        حسین وش، برگردان اشعار مهدی جاویدان ( 1394) .گلچینی از بایاتی های ترکی کردستان: تهران: سخنوران.
·        حسین وش ، با همکاری محمد مهدی ده ده جانی (1394). کبوتران خونین بال کردستان(زندگی شهدای هنرمند کردستان). تهران: بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس.  (در دست چاپ)

مقالات ، طرح های تحقیقاتی و مطالب منتشر شده
·        وش، حسین (1391). بررسی مراحل زندگی، رشد و تکامل انسان از دیدگاه قرآن .  فصلنامه تاریخ پزشکی، سال 4، 12 -پاییز 1391   .
·        وش، حسين، ميرطالمي،   سيده الهام (1392). تاثير موسيقي بر درد بيماران . ماهنامه هنر موسیقی، سال شانزدهم   ، 136، شهريور و مهر   1392، ص   11.
·        وش، حسین (1391). تولید علم ایران در حوزه علوم پزشکی در سال 2011 (طرح تحقیقاتی، ش 9453-150-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·        وش، حسین (1391). بررسی تفصیلی در خصوص کاربرد اسپکتومتری جرمی در علوم پزشکی و زیست شناسی مولکولی (طرح تحقیقاتی، ش 8892-150-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·        وش، حسین (1391). تاثیرات موسیقی بر فرایند بهبود بیماریها (طرح تحقیقاتی، ش 8893-150-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·        وش، حسین (1391). فواید عسل از دیدگاه قران و ائمه اطهار و علم پزشکی (طرح تحقیقاتی، ش 10406-91-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·        وش، حسین (1391). نماز از دیدگاه قران و علوم پزشکی (طرح تحقیقاتی، ش 1040-157-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·        وش، حسین (1391). وضو و غسل از دیدگاه قران، حدیث و علوم پزشکی (طرح تحقیقاتی، ش 10476-91-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·        وش، حسین (1391). گیاهان دارویی در قران (طرح تحقیقاتی، ش 1051-157-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·   وش، حسین (1391). مراحل تکامل انسان در آیات قران و مقایسه آن با یافته های علمی (طرح تحقیقاتی، ش 10512-91-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·   وش، حسین (1391). بررسی خواص شیر از منظر قران ، روایات و علوم پزشکی (طرح تحقیقاتی، ش 1061-157-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·        وش، حسین (1391). خواص درمانی میوه های قرانی از دیدگاه پزشکی (طرح تحقیقاتی، ش 1050-157-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·        وش، حسین (1391). بررسی تاثیر موسیقی بر کاهش درد (طرح تحقیقاتی، ش 1050-150-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·        وش، حسین (1391). بررسی تاثیر موسیقی بر کاهش درد (طرح تحقیقاتی، ش 1050-150-1-1391). تهران: دانشگاه شهید بهشتی،کمیته پژوهشی دانشجویان.
·        وش، حسین ، اوتادی، وحید، مقدسی (1391). مدیریت کتابخانه. نشریه الکترونیکی عطف.
·        وش، حسین، میرطالمی، سیده الهام (1392). گیاهان دارویی در قران . دومین کنگره بین المللی اعجاز قران. تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
·        وش، حسین؛ محمد غراوی، آنه، عبدی، فرزانه (1392)مقایسه آیات ذکر شده در قران در ارتباط با زنا و هم جنس گرایی با علوم پزشکی جدید. سومین همایش دانشگاهی قران پژوهی و طب 7 اسفند 1392. دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
·        وش، حسین؛ محمد غراوی، آنه، عبدی، فرزانه (1392)مقایسه آیات ذکر شده در قران در ارتباط با رشته مامایی با علوم پزشکی جدید. سومین همایش دانشگاهی قران پژوهی و طب 7 اسفند 1392. دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
·        وش، حسین (1392). نگاهی به شیر از منظر قران. ماهنامه دنیای تغذیه، سال دوازدهم، شماره 141، اسفند 1392 و فروردین 1393.
·        محمد قنبری، حسین وش(1393). بررسی تفصیلی در خصوص کاربرد اسپکتومتری جرمی در علوم پزشکی و زیست شناسی مولکولی، مجله دانشگاه پیام نور
·        Vash, hosein, ghanbari, mohammad (2013). Detailed study of application of mass spectrometry in molecular biology and medical sciences, anesthesiology and pain medicine.4th international congress of interventional pain medicine, oct 12 – 14, (p 123).

Tehran: iran

منبع خبر

http://kurdtoday.ir/news/9820/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C/%D9%87%D8%B1-%DA%A9%D8%AC%D8%A7-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3-%DA%A9%D9%86%D9%85-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%8C-%D9%82%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-20-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%DA%86%D8%A7%D9%BE-%D8%B4%D8%AF%D9%87.html


چاپ کتاب

چاپ کتاب ارزانتر از همه جا

سلام و عرض ادب خدمت شما فرهیخته گرامی ( لطفا این قسمت را مطالعه بفرمایید)

انتشارات سخنوران با مجوز رسمی  از وزارت فرهنگ و  ارشاد اسلامی به شماره ثبت ۹۱۸۹ و چاپ بالغ بر هزاران عنوان کتاب تجربیات ارزشمند خود را در این زمینه در اختیار عزیزانی که می خواهند آثار خود را   به کتاب تبدیل کنند قرار می دهد. شما با مطالعه مطالب این سایت اطلاعات کاملی در زمینه چاپ کتابتان کسب کنید.

 

قابل توجه نویسندگان گرامی: ما کتابهای شما را با کمترین هزینه ممکن برایتان چاپ خواهیم کرد برای اثبات این گفته ی ما شما می‌توانید از  انتشارات مختلف در سراسر ایران استعلام قیمت بگیرید.

 

* نکته: اگر وقت کمی دارید و می خواهید خلاصه ای از روند چاپ کتاب، تبدیل پایان نامه به کتاب، و نحوه ی قرارداد و بقیه ی مراحل چاپ کتاب دارید بهتر است در قسمت بالا روی سه کادر دایره ای کلیک کنید تا با جزئیات کار و فرایند چاپ کتاب بیشتر اشنا شوید.
* در صورت نیاز به هر گونه مشاوره در زمینه چاپ کتاب، استخراج کتاب از پایان نامه، نگارش کتاب، صفحه ارایی کتاب و … میتوانید از راه های زیر با ما ارتباط برقرار کنید

آدرس دفتر انتشارات: تهران – خیابان کارگر شمالی- بعد از خیابان ادوارد برون – پلاک ۱۴۰۷
( لطفا قبل از حضور در دفتر انتشارات از طریق تماس تلفنی با شماره زیر با ما هماهنگ کنید – حضور شما در انتشارات مایه افتخار ماست)

شماره تماس:   ۰۹۱۸۳۷۷۵۳۳۴    حسین وش
پست الکترونیک ( ایمیل ) :

hoseinvash@yahoo.com
hoseinvash@gmail.com

چاپ کتاب

دخترک

زیر لب آهسته می‌گفت

ای خدا باران نبارد کفش‌هایم پاره است

پای معصومش به روی چکمه های پاره می‌رفت

در خیالش فکر و ذهنش در پی یک چاره می‌رفت

دخترک یک لحظه چشمش خیره می‌شد بر زمین و لحظه‌ای بر اسمان

ای خدا باران نبارد کفشهایم پاره است

مردمان شهرمان

دستشان بالا به سوی آسمان

دم به دم با هم دعا پروردگار

ای خدا باران ببار

غافل از اینکه خدا در فکر پای دخترک

شاعر: حسین وش


چاپ کتاب

چاپ کتاب ارزانتر از همه جا

سلام و عرض ادب خدمت شما فرهیخته گرامی ( لطفا این قسمت را مطالعه بفرمایید)

انتشارات سخنوران با مجوز رسمی  از وزارت فرهنگ و  ارشاد اسلامی به شماره ثبت ۹۱۸۹ و چاپ بالغ بر هزاران عنوان کتاب تجربیات ارزشمند خود را در این زمینه در اختیار عزیزانی که می خواهند آثار خود را   به کتاب تبدیل کنند قرار می دهد. شما با مطالعه مطالب این سایت اطلاعات کاملی در زمینه چاپ کتابتان کسب کنید.

قابل توجه نویسندگان گرامی: ما کتابهای شما را با کمترین هزینه ممکن برایتان چاپ خواهیم کرد برای اثبات این گفته ی ما شما می‌توانید از  انتشارات مختلف در سراسر ایران استعلام قیمت بگیرید.

* نکته: اگر وقت کمی دارید و می خواهید خلاصه ای از روند چاپ کتاب، تبدیل پایان نامه به کتاب، و نحوه ی قرارداد و بقیه ی مراحل چاپ کتاب دارید بهتر است در قسمت بالا روی سه کادر دایره ای کلیک کنید تا با جزئیات کار و فرایند چاپ کتاب بیشتر اشنا شوید.
* در صورت نیاز به هر گونه مشاوره در زمینه چاپ کتاب، استخراج کتاب از پایان نامه، نگارش کتاب، صفحه ارایی کتاب و … میتوانید از راه های زیر با ما ارتباط برقرار کنید

آدرس دفتر انتشارات: تهران – خیابان کارگر شمالی- بعد از خیابان ادوارد برون – پلاک ۱۴۰۷
( لطفا قبل از حضور در دفتر انتشارات از طریق تماس تلفنی با شماره زیر با ما هماهنگ کنید – حضور شما در انتشارات مایه افتخار ماست)

شماره تماس:   ۰۹۱۸۳۷۷۵۳۳۴    حسین وش
پست الکترونیک ( ایمیل ) :

hoseinvash@yahoo.com
hoseinvash@gmail.com

چاپ کتاب

چاپ کتاب

چاپ کتاب ارزانتر از همه جا

سلام و عرض ادب خدمت شما فرهیخته گرامی ( لطفا این قسمت را مطالعه بفرمایید)

انتشارات سخنوران با مجوز رسمی  از وزارت فرهنگ و  ارشاد اسلامی به شماره ثبت ۹۱۸۹ و چاپ بالغ بر هزاران عنوان کتاب تجربیات ارزشمند خود را در این زمینه در اختیار عزیزانی که می خواهند آثار خود را   به کتاب تبدیل کنند قرار می دهد. شما با مطالعه مطالب این سایت اطلاعات کاملی در زمینه چاپ کتابتان کسب کنید.

 

قابل توجه نویسندگان گرامی: ما کتابهای شما را با کمترین هزینه ممکن برایتان چاپ خواهیم کرد برای اثبات این گفته ی ما شما می‌توانید از  انتشارات مختلف در سراسر ایران استعلام قیمت بگیرید.

 

* نکته: اگر وقت کمی دارید و می خواهید خلاصه ای از روند چاپ کتاب، تبدیل پایان نامه به کتاب، و نحوه ی قرارداد و بقیه ی مراحل چاپ کتاب دارید بهتر است در قسمت بالا روی سه کادر دایره ای کلیک کنید تا با جزئیات کار و فرایند چاپ کتاب بیشتر اشنا شوید.
* در صورت نیاز به هر گونه مشاوره در زمینه چاپ کتاب، استخراج کتاب از پایان نامه، نگارش کتاب، صفحه ارایی کتاب و … میتوانید از راه های زیر با ما ارتباط برقرار کنید

آدرس دفتر انتشارات: تهران – خیابان کارگر شمالی- بعد از خیابان ادوارد برون – پلاک ۱۴۰۷
( لطفا قبل از حضور در دفتر انتشارات از طریق تماس تلفنی با شماره زیر با ما هماهنگ کنید – حضور شما در انتشارات مایه افتخار ماست)

شماره تماس:   ۰۹۱۸۳۷۷۵۳۳۴    حسین وش
پست الکترونیک ( ایمیل ) :

hoseinvash@yahoo.com
hoseinvash@gmail.com

چاپ کتاب

شعر طنز پادگان شهدا

 

با نام خداوند تعالی *** آن خالق ارجمند و والا

گویند یکی نبود و اون بود *** اون یکی که بود بازم همون بود

در نزدیک شهر کرمونِ شاه *** پادگانی بود مثال یک ماه

معروف به هتل بود شنیدیم ما *** چیزی از هتل رو ندیدیم ما

گوش کنی برات قصشو می‌گم *** از هرجا بخوای تو خاطرت جم

از سلف و صف و جلو نظاما *** از تغذیه هاش، کیکها و کاما

از هرچی بخواین میگم براتون *** میگم واستون چه شد که شد چون

روز اولش ای داد و بیداد *** لحظه ای نذاشتن ما بشیم شاد

در بدو ورود شربت لیمو *** آماده واسه سرباز بی‌مو

اسفند واسمون هوا می‌کردن *** درد و بلا رو دوا می‌کردن

یک جور تله بود تا که بیایم تو *** سربازها می‌رفتن تو ز هر سو

از دژبانی که اومدی اینور *** گیرا شروع شد به موهای سر

اصغر و علی، قلی و محمود *** همونایی که قبلش می‌زدن سوت

یاسر و ولی شاهرخ و داوود *** همونا که بودن یه خورده ای شوت

خلاصه همگی به صف شدیم ما *** حالت خبردار و سروپا

فرمانده اومد به حالت ایست *** گفتش خونه های خالتون نیست

تیرآهن هجده هم که باشی *** اینجا واسه ما باید تو تاشی

هستی اگه لات چاله میدون *** کاری می‌کنیم گریه کنی خون

بیرون اگه قلدری و لاتی *** اینجا واسه ما تو شکلاتی

هرچی که بودی بزار دم در *** اینو خوب فرو بکن توی سر

دوسه روزی شدیم فقط ما توجیه *** دادن واسمون ز هرجا توضیح

رفتیم تو شدیم پخش توی گردان *** از اونجا شدیم پخش توی گروهان

خلاصه کد دادن به ترتیب قد *** بالا به پایین چو جزر و یک مد

بردن مارو سمت و سوی ساتر *** اونجا شروع شد خنده و کرکر

شلوار می‌دادن گشاد چو گونی *** چون گونی جای ریزه نونی

جوراب و کلاه و بند پوتین *** دادن به ماها یک دهم جین

شلوار و بلوز با تایید و صابون *** پارچه سفید گفتیم که آخ جون

بد بختی اصلیمون همین بود *** آنکارد واسمون مثال مین بود

آنکارد شروع شد کلاسا دیره *** حقمو خدا ازت بگیره

توبیخی ها خوردیم واسه این کار *** آنکارده می‌کرد حالمونو زار

آنکارد پدر مارو در آورد *** این یکی رو کشت اون یکی رو مرد

فرمانده با ابهت ما *** سروان جعفری شده در اینجا

به جرز لا دیوار میده گیر اون *** این چرا پس اینجوره و اون چون

ترس تو وجودش جایی نداره *** از هیچ کسی پروایی نداره

با اینکه خودش نترسترینه *** در امر اطاعت بهترینه

اجرا می‌کنه دستوراتو اون *** با نحو عالی بی‌چرا و چون

دستورات مافوق میشه اجرا *** ابلاغ بشه هر لحظه وهر جا

جانشینش آقای عزیزی *** یک سروان حساس به تمیزی

در حد زیاد قانون مداره *** میگه که قانون اصول کاره

فرمانده گروهان یکم هستش *** امیدی جانشین و زیر دستش

امیدی قیافش خیلی خشن بود *** دیدم که شوخه کشید مخم سوت

برخلاف اون ظاهر اخمو *** شوخ طبعه و می‌خنده به هر سو

محمد بیگیه تو گروهان دو *** استاد قدم رو و بدو رو

فرمانده سختگیر و خوبه *** از لحاظ علمی خیلی توپه

در میاد ایشون فوری زکوره *** می‌جنگه با هر چی حرف زوره

فرمانده دلهاست خلوصی *** گفتم بنویس به رنگ طوسی

بر سردر گروهانهای سوم *** در اردبیل و آستارا و قم

ساده و رئوف و مهربونه *** قهرمانه و خودش می‌دونه

نقطه ضعف داره میگم براتون *** تا بگی بهش به پا میشه خون

بگی امشبه رو بمون تو اینجا *** گیرت بیاره میکشه هرجا

تو گروهان 4 رئیسه صدری *** سخت گیره زیاد نه و یه قدری

فرمانده مداحه و نازه *** با فراگیرا خیلی میسازه

صبح تا شب فقط موتور سواره *** فک کنم ایشون  کاری نداره

تو گردان ایشون مسئول فرهنگ *** با بی ادبی می‌کنه اون جنگ

از بهترینا تو گردان هستش *** ندیدم ناراحت بشن ز دستش

خدا حفظ کنه ایشونو برامون *** هرچند میکنه دلامونو خون

استاد تکلم و بیانه *** خوشتیپه و بر همه عیانه

توبیخی نوشتن کار اونه *** نظری اینو خیلی خوب می‌دونه

نظری جانشینه تو نبودش *** کشته منو اون صدای سوتش

تا درست نری وضعیت اینه *** تکه کلام اصلیش همینه

وضعیتتو درست کن آقا *** اینو میگه بعضی وقت به ماها

خوش فکره ایشون پایه ی کاره *** تو گروهان 4 صدری رو یاره

سروان رضایی تو گروهان 5 *** یک نعمتیه هست واسمون گنج

داش مشتیه و لوتی گردان *** معروفه تو گردان به پهلوان

سینه هاش جلو هیکل چهار شان *** روزی می‌خوره شش هفت تایی نان

تحویل می‌ده اون کارهارو دیرتر *** عذرش اینه هستیم ماها پیرتر

اما هست ایشون سروان دلسوز *** روشنه برای همه چون روز

تو گروهان شش هست یه کاکایی *** من بهش میگم خیلی آقایی

گروهانش همه معاف ز رزمند *** اهل رژه نه شادی و بزمند

معروفند اونا به پا طلایی *** مشتی شل و کور و سربلایی

زحمتکش گردان ولی الله *** کاکایی و داره ماشالله

ایوب زنگنه مسئول دفتر*** پشت میز و دفترش مستقر

عجله می‌کنه فقط یه خورده *** مهربونیاش دلارو برده

آرومه و ناز و مهربونه *** من نمیگم و خودش می‌دونه

تقلید صدا از هنراشه *** هر چیزی بگی اون میگه باشه

آقا حسن رضا بهادری خان *** معروف شده به ارکان گردان

فک کنم توی آماده کارش *** آماده که هست نیست کسی یارش

تو مراسما هیئت و جشناش *** تو پخش شیرینی شربت و آش

میدون تیر میرن بهادری هست *** خلاصه همه جایی داره اون دست

سرویس زن تیم والیباله *** بازی کردناش خیلی باحاله

مهربون همیشه پایه کاره *** دست بزن براش ماشاله داره

یک روز نباشه حال ما زاره *** اگه قبول داری پس بگو آره

آقای حیدری مهدی رو می‌گم *** همونی که میاد به گردانا کم

تو قسمت تسلیحاتمونه *** یک روز گردانه دو روز تو خونه

استیل قشنگش منو کشته *** شکمش کوچیکه قده یه مشته

شد شروع کلاسها زیر آفتاب *** می‌زد به سر و  می‌خورد مُخا تاب

استارتو زدیم با مشق صف جم *** درسی که همش راست می‌شی و خم

از جلو نظام اول کار بود *** بعدش چپ و راست با صدای سوت

چاتمه فنگ و دوش فنگ و نگون فنگ *** بودش ز ضررورات واسه جنگ

خوندن رجز توی بدو رو *** برگرد سرجات حرکت از نو

در حسرت رفتن زیر سایه *** گروهان لرا و دایه دایه

درسی که گرفت ز ماها شادی *** تاکتیکه و رزم انفرادی

فانسقه و ماسک و بند و لوله*** نعل اسبی و قطب نما و کوله

سرنیزه خشاب و کیف امداد *** هرچه راکه بوده داده بر باد

راهپیمایی و قمقمه و آب *** تو  وسط راه ما رو گرفت خواب

ضدکمین و کمین و پوشش *** توی استتار ممنوعه خشخش

رمز شب و اسم شب و پاسبخش *** گفتش یکی اَک خدا اَمَه چَس

شیب و ضد شیب و قله ی کوه *** میکرد جدا زجسممان روح

استادش خدایی حرف نداره *** با فراگیراش همدم و یاره

نجفی عباسه شهرت و نامش *** اینو داشته باش تکه کلامش

یعنی کدتو دارم عزیز جان *** ای تو که نشستی همچو یک خان

استاد نمونه توی تاکتیک *** یک استاد با کلاسه و شیک

انصافا گله این استاد ما *** من گفتم و بازم می‌گم اینجا

تاکتیک همه ی گردانو  پیر کرد *** ضربه فنی و مارو به زیر کرد

چند کیلویی وزن همه کم شد *** قامت های چون سرو همه خم شد

درسهای عقیدتی چه خوبن *** ای واللا دارن جملگی توپن

کمبود واسه خواب اگرتو داری *** مجبوری کنی اونجا یه کاری

مجبوری بخوابی موقع درس *** با استرس و واهمه و ترس

از استرس اینکه یه وقتی *** ثبت نشه کدت زتیره بختی

اما آشخورا چاره ندارن *** دست خودشون نیست که ناچارن

پست ایستادن وبیداری شب *** کاری میکنه داغ کنی و تب

کاری می‌کنه بخوابن هرجا *** حتی موقعی دارن میرن راه

واسه اینکه مرخصی بگیرن *** چپ وراست پیش فرمانده ها میرن

انگار بنزین کارتی گرفتن *** سرعت مثل بی آر تی گرفتن

رد می‌شن می‌رن اینور و اُونور *** نه یاللا می‌گن نه می‌زنن در

می‌رن تو اتاق به حال ناشاد *** گریه می‌کنن جیغ می‌زنن داد

فرمانده بزن مهر که بیچارم*** یک سال تموم در پی کارم

دوتا زن دارم بچه سه چهار تا *** نه پولی دارم نه خونه و جا

با هزار و یک حیله و ترفند**** با بازی فیلم مثل هنرمند

مرخصی رو آخرش می‌گیرن *** سمت دژبانی یکدفعه می‌رن

معذرت می‌خوام مثال گله *** می‌رن ز سر و کول و زکله

از آشپزا دارم عرض پوزش *** مثل لاستیکه شنسل سلفش

نه رنگی داره نه بوی خوبی *** سبزی تو کوکوهاش همه چوبی

افزودنیاش غیر مجازه *** تو غذا می ریزن چی یه رازه

تخم مرغ می‌دن با سیب زمینی *** کی دیده غذای اینچنینی

آشخور اینجا چاره ای نداره *** ساقه طلایی چاره کاره

از بس بیسگوئیت بستنی خوردن ** بیچاره شدن شبیه مردن

حالشون خوشه اونا که مردن *** از ماهی سلف ما نخوردن

با تمام اوصافی که کردیم *** کردم اعتراف بگی که مَردیم

از غذای دانشگاها هست خوب *** از کتلتاش و تاس کباب و سوپ

شبها اگه رفتی جاده خاکی *** اون وقتیه که بشی تو شاکی

مجبوری که صبر کنی تا فردا ***با حالت احتلام سروپا

چون یه دست لباس نداری بیشتر *** حتی اگه سرتاپا بشی تر

میدانهای تیرش چه باحاله *** اونجا هدفا وسط خاله

اما تیرا رو به هر جا می‌ره *** راست و چپ و بالا و به زیره

آتش رو که گفت یکدفعه با هم *** در جا می‌کنن ماشه هارو خم

انگار جایزه داره براشون *** یا پول توشه یا سه چار لواش نون

نیست یکی بگه خوب این چه کاره *** خاک به سر میشی میشی بیچاره

تیر اندازیه نه سبقت و دو *** آرامش می خواد نیست که بدو رو

وقتی گفت هدف سیبل مقابل *** خواستم بریزم روی سرم گل

داشت یکی می‌زد سیبل کناری *** بغلی رو هم انداخته به زاری

چند روزی اضاف می‌مونه اینجا *** سیبل خودشو بشناسه هرجا

از وظیفه هاش نگو که ای داد *** لحظه ای نذاشتن ما بشیم شاد

زنگیشه و ناصری امیری *** آماده تو پادگان چو شیری

مثل سیستم دزد گیر می‌مونن *** چشمات بشه کج فوری می‌دونند

مثل تله موش آماده هستن *** تا جم بخوری دستاتو بستن

گریه هم کنی فایده نداره *** تا گرفتنت میشی بیچاره

آب سرد کناشون چقد باحاله *** هرکی بخوره می‌کنه ناله

طعم هر چی رو بخوای تو می‌ده *** آب سرد کن اینجوری کی دیده

آب سرد کناشون نفتین انگار *** شب نفت می‌ریزن روز بکنه کار

موندم توی این سهمیه بندی *** نفت لیتری شده هزار و اندی

سوخت اینو از کجا میارن *** فک کنم اینا سرمایه دارن

گوش کنید به من سرمایه دارا **** پول رو نکنید صرف این کارا

چند تا سرد کن جدید بگیرین *** تعویض بشه سرد کن های دیرین

یک عده نویسنده بیکار *** شاید مریضن یا شده‌اند هار

می‌نویسن از خاطره هاشون *** بود و نبود و مکان و جاشون

تو دستشویی و رو در و دیوار *** انگار بیکارن یا ندارن کار

چرت می‌نویسن حد المپیک *** با خودکارای پلیکان و بیک

این یکی نوشته خیلی سخته *** اون خیالش از زندگی تخته

این یکیه به اون یکی میگه *** بچه ها نبود بیست روز دیگه

خلاصه نویسنده فراوونه  **** هرکی بره دستشویی می‌دونه

استاداش خدایی حرف ندارن *** با فراگیراش همدم و یارن

یک خواهشی دارم از اساتید *** گوشی نزارن تو معرض دید

یک ماهه نه زنگی نه پیامی *** نه اس ام اس و حرف و کلامی

نه دیدیم و نه نوشته ایم ما *** عقده ای شدیم یه ماهه اینجا

وقتی که موبایلا میخوره زنگ  *** انگار میخوره به کله ها سنگ

یاد تو بخیر تلفن همراه *** ای رفیق مونده نیمه راه

یادشون بخیر مهسا و شیلا *** آنجلینا و پری و ژیلا

یادشون بخیر اقدس و بلقیس *** خلاصه زیادن موردا وکیس

تازه فهمیدم منظورشون چیست *** گفتن خونه های خالتون نیست

ارشد زیاده یکی دوتا نیست *** علت رو می‌خوای نمی‌دونم چیست

ارشد یخ و سلف و نظافت *** ارشد امور خاص و آفت

توپو ورزشو منشی و نوچش *** انباردارو پیشگیریه از غش

ارشد گل و ارشد باغچه *** ارشد تمیز کردن تاقچه

ارشد شلنگ و طی و جارو *** ارشد کلنگ و بیل و پارو

خلاصه داره ارشد همه چیزی *** حتی قابلمه غذا و دیزی

رفتین همگی یه بار به بوفه *** خداییش نمی افتین یاد کوفه

جنساش حدودا ده قلمی بود *** می‌گم که مخاتون بکشه سوت

دمپایی بود و قفل و دلستر *** تو بیسگوئیتاش نهفته یک سر

کافه تریا تو شهر تهران *** رستوران ممد توی زنجان

اکبر جوجه ها تو جاده چالوس *** بازار رضا تو مشهد و توس

مشتریش کمه ز بوفه ما *** کیلومتریه صفش در اینجا

کارت تلفنی می‌خوای بگیری *** چند سالی میری تو رو به پیری

بازش میکنن نیم ساعت هر روز *** با خواهش و ناله کردن و سوز

اوایل خبری نبود ز حمام *** اعتراض می‌کردنند و شدن رام

چرک بسته بودن سربازا از دم *** در درس و کلاس مشق صف جم

شد نوبتی رفتن سوی حمام *** هفته ای دوبار نزدیکای شام

صد متری می شد صف حموماش ** انگار که صف نذریه و آش

چند ساعتی باید بمونی صف *** خواهی برسی به لیفه و کف

درهای حموم تا نیمه بازه *** حکمتش چیه اونم یه رازه

نیست واسه نشستن امنیت هیچ *** مجبوری چو ماری بخوری پیچ

وش شعر و غزل فایده نداره *** با شعر خودتو نکن بیچاره

اصلا می‌دونید چیه بچه ها *** تو دنیا نبود بهتر از اینجا

پادگان که نیست بهشته اینجا *** باور نداری یه روز بزار پا

با خاطره های تلخ و شیرین *** از دم همتون از اینجا می‌رین

پادگان یعنی شهدای کرمان *** شاهش اینطرف اومد پسر جان

نه آبی و نه قرمز و مشکی *** پادگان شهدا فقط تو عشقی

 

 

 

حسین وش.مرداد92